سیمای علوی در مصحف نبوی
کد خبر: 4196944
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۷
امیرالمؤمنین(ع) به روایت اهل قرآن

سیمای علوی در مصحف نبوی

یکی از مدرسان دوره‌های تدبر در قرآن کریم بر پاسخ به چنین پرسش‌هایی اصرار دارد که آیا کسی باید وجود داشته باشد تا تجلی وعده‌های الهی در او دیده شود؟ چرا حتی قرآن هم بر وجود این شخصیت تصریح دارد؟ اگر او نباشد چه می‌شود؟ مصداق «من عنده علم الکتاب» کیست؟ آیا در این عصر نیز به شناخت چنین فردی نیاز داریم؟

هانی چیت‌چیان، دانش‌آموخته کارشناسی‌ارشد تفسیر قرآن کریم و عضو هیئت مؤسس مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران است. اگر سری به سرای تدبر در قرآن به ویژه در فضای دانشجویی کشور بزنید، بی‌شک نام او را خواهید شنید. علاوه بر تدریس قرآن برای دانشجویان، آثاری چون مبانی و مهارت‌های تفکر بنیادی، مبانی و مهارت‌های تفکر پرسشی، شکوفایی تفکّر نوجوانان، تعقل اجتماعی، سند تزکیه و تعلیم و سند رسانه ملی هم از او منتشر شده است. آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی خبرنگار ایکنا با او درباره سیمای امام امیرالمؤمنین در قرآن کریم است.

ایکنا ـ بعضی از اندیشمندان باور دارند علت ارادت فوق‌العاده مسلمانان به امیرالمومنین علی‌(ع) این است که ایشان به مقامی عالی در مراتب سلوک رسیده بودند که گویی سایه به سایه مقام پیامبر(ص) است؛ با این تفاوت که به ایشان وحی نازل نمی‌شد. به همین جهت برای عموم مردمی که از ارتباط مستقیم با وحی محروم هستند، جایگاهِ الگو دارند. این ادعا تا چه حد با قرآن سازگار است؟

قرآن کریم در آیات متعددی سیمای امیرالمومنین(ع) را ترسیم کرده است. هر کجا گفته است: «الذین آمنوا» مراد، امیرالمومنین(ع) است و هر آنجا که از صفات متقین سخن گفته است، در توصیف اوست. به بیان دیگر، هر کجا سخن از عمل به آئین نبوی(ص) است با سیمای علوی مواجه می‌شویم. در قرآن کریم شخصیتی وجود دارد که حیث وجودی او، عمل به آموزه‌های محمدی(ص) و عمل به سنت اوست. کسی که مصداق تمام ایمان‌آوردگان، تمام متقین، و تمام مجاهدانی است که قرآن دربارۀ آنها سخن گفته است.‌

قرآن به استدراج و در طول بیست و سه سال نازل شده است. هم‌زمان که آیات بر قلب پیامبر(ص) نازل می‌شدند، مومنانی در اطراف او بودند که به آن آموزه‌ها عمل می‌کردند و تردیدی نیست، علی(ع) از خیل آن مؤمنان، عامل به آموزه‌های وحیانی بود. اینجا سخن از ولایت و خلافت جانشینی نیست بلکه قرآن مشغول ترسیم سیمایی است که برای شناختن او، به مصداقی در خارج نیاز داریم؛ یعنی کسی که آیه به آیه، از سوره علق تا مائده -یعنی از اولین تا آخرین سوره نازل شده - به قرآن عمل کرده باشد.

ایکنا ـ چرا به چنین شخصیتی نیاز داریم؟

چون به واسطۀ عمل اوست که آیات برای ما عینی می‌شوند؛ یعنی چگونه می‌شود به این آیه عمل کرد؟ شاید سؤال کنید، چرا با وجود رسول خدا(ص) این اتفاق رخ نمی‌دهد؟ مگر او اولین مومن به آئین خود نبود؟ بله! رسول خدا(ص) اولین عامل به قرآن است، اما آیات بسیاری وجود دارند که درباره ایمان به رسول خدا(ص) سخن گفته‌اند. یا دربارۀ نصرت و یاری‌رسانی به او سخن گفته‌اند. پس باید شخص دیگری وجود داشته باشد که از ایمان‌آورندگان و یاری‌دهندگان پیامبر(ص) باشد. رسول خدا(ص) محور این شریعت است و تمام آیات در وجود او تجلی دارند، اما آیاتی وجود دارند که رسول(ص) در آنها نقشی دارد و ایمان‌آوردندگان به او نقش دیگری. اگر کسانی نباشند که به آن آیات عمل کرده باشند، نخواهیم توانست شیوه عمل کردن به آن آیات را فرا بگیریم. اگر کسی بخواهد از آئین محمدی(ص) تبعیت کند، صرفاً با مراجعه به قرآن می‌تواند چنین کند؟ قرآن متن است، و پیامبر(ص) مفسر متن، در کنار این دو به شخص سومی نیاز هست که عامل و مصداق باشد. اوست که حجت را بر دیگران تمام می‌کند و بر اساس عمل اوست که دیگران خواهند دانست، چگونه باید عمل کنند. اگر این شخصیت وجود نداشته باشد، نخواهیم دانست که چگونه باید به آیات قرآن عمل کنیم. در این صورت، حجت در پیاده‌سازی وحی کامل نیست. چون کتاب دستوراتی را گفته است، رسول خدا(ص) هم آنها را تبیین کرده است، ولی ما نیاز داریم که نمونه‌های عینی آن دستورات را ببینیم.

برای شناخته شدن حجیت کتاب، سه حجت لازم است. این سه‌گانه در آیه «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ‌» (رعد/43) به وضوح بیان شده است. کافران به پیامبر(ص) گفتند: «تو رسول نیستی!» یعنی این ادعا که سخنت از جانب خداست، کذب است. آنچه می‌گویی سخن خود توست. اینجاست که خداوند به پیامبر(ص) می‌گوید: «به آنها بگو گواه رسالت من، شهادت خداست» البته که خدا شهادت می‌دهد، ولی شهادت او چگونه به گوش انسان‌های عادی برسد؟ لذاست که آیه در ادامه می‌فرماید: «علاوه بر خدا آن کسی که علم کتاب نزد اوست، شاهد رسالت توست».

ایکنا ـ به چه اعتباری؟

کسی باید وجود داشته باشد تا تجلی وعده‌های الهی در او دیده شود. کسی که آیات رسول خدا(ص) در او تجلی کرده است، باید به مردم بگوید که سخن رسول خدا(ص) راست است. به مردم بگوید: «من راهی که پیامبر(ص) گفته است، رفته‌ام و به نتیجه رسیده‌ام». چرا قرآن بر وجود این شخصیت تصریح دارد؟ چون اگر او نباشد، دعوت رسول(ص) کامل نمی‌شود. این حرف بسیار مهم است. خداوند آیات را گفته، رسول(ص) هم آنها را توضیح داده در حالی که بسیاری از این آیات درباره تعامل مومنین با رسول(ص) است. باید یک نفر به نمایندگی از جامعه مؤمنین وجود داشته باشد که مصداق عمل به این آیات باشد. چرا چنین شخصی باید وجود داشته باشد؟ برای اینکه جامعه یاد بگیرد چگونه باید به آیات عمل کرد. لذاست که امیرالمومنین(ع) جایگاه بسیار ویژه‌ای در قرآن و در تکمیل شریعت رسول خدا(ص) دارند؛ و این جایگاه ویژه، مقام شاهد بودن است. به واسطه عملکرد علی‌ بن ابیطالب(ع) تجلی آیات الهی و شیوه پیاده‌سازی و نتایج‌شان را مشاهده می‌کنیم. طبیعی است که «شاهد» باید شخصیتی غیر از رسول خدا باشد. «شاهد» باید در زمره پیروان باشد. تا به همگان نشان دهد، اگر پیرو رسول(ص) باشید، به این نتایج می‌رسید. اسلام با وجود حضرت علی(ع) به کارایی خود رسید، چون نشان داد که می‌شود کسی چون او را تربیت کرد. چون او تربیت‌شدۀ قرآن و رسول خداست. اگر این کتاب و این آئین بخواهد کسی را تربیت کند، ثمره‌اش علی بن ابیطالب(ع) است. برای تکمیل منظومه اسلام، به حجت سوم که شاهد رسالت نبوی در مقام عمل باشد، نیاز داریم. این موضوع، مسئله بسیار مهمی است که گمان می‌کنم، لازم است در جهان اسلام از حیث علمی و معرفتی مورد بحث و گفت‌وگو واقع شود. گفت‌وگویی فارغ از مذاهب، فارغ از شیعه یا سنی؛ یعنی ماجرای خلافت بعد از پیامبر(ص) را کنار بگذاریم و در این خصوص بحث کنیم که باید عده‌ای وجود داشته باشند تا تجلی آیات الهی باشند؛ که حجیت لازم برای پیاده‌سازی قرآن و عمل به قرآن همراه آنان باشد.

این شخصیت باید شناخته و شناسانده شود. یک وقت هست، شما در زمان حیات رسول خدا(ص) به دنبال چنین شخصیتی می‌گردید که مصداقش امیرالمومنین(ص) است. اگر شیعه و سنی در فضائل صحابه رسول خدا کنکاش کنند، هیچ صحابه‌ای را پیدا نمی‌کنیم که به اندازه علی بن ابیطالب(ع) تجلی آیات قرآن بوده باشد. این سخن ادعای شیعه نیست. برادر اهل سنت هم حضرت علی(ع) را تجلی آیات بسیاری از قرآن کریم می‌دانند.

ایکنا ـ شاهد زمان‌مند است؟ یا در تمام اعصار...

حُسن این تحقیق و این گفت‌وگو در جهان اسلام همین مسئله است. ما در تمام اعصار به شاهدانی نیاز داریم که با پیاده‌سازی قرآن به ما نشان دهند که عمل به قرآن، شدنی است و خودشان هم مصداق این سخن هستند. ما الان هم به شاهد احتیاج داریم. الان باید به دنبال کسی باشیم که «علم الکتاب» نزد او باشد. دنیای اسلام باید در این خصوص گفت‌وگو کند که مصداق «من عنده علم الکتاب» در دوران معاصر کیست؟ چه کسی در دوران ما گواه بر رسالت پیامبر خدا(ص) است؟ گمان می‌کنم به شناختن این شخصیت -که با توجه به آیه- او را شاهد نامیده‌ام، نیاز مبرم داریم.

گفت‌وگو از مجتبی عابدی

انتهای پیام
captcha